همه اش سیاهی بود

ساخت وبلاگ
تاریکی به هر چیزی ابعادی نامحدود می دهد و هیچ کس دقیق نمی داند ک تا قبل از افتادنِ سنگ، چاه ها چقدر عمق دارند. خیره به فضایی تاریک، لیک حتا در اتاق، نگاه تا به ابدیت می رود و فکر هم به دنبالش. شمع نور لرزانی دارد. در یک تصادمِ لرزان پنجه در رنگِ سیاه، نور زرد رنگِ شعله را به اطراف می‌پاشد، دلگرم کن همه اش سیاهی بود...ادامه مطلب
ما را در سایت همه اش سیاهی بود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sleepinessb بازدید : 19 تاريخ : يکشنبه 4 ارديبهشت 1401 ساعت: 16:30

هرچند سخت، نور از پس ترک های پوستِ کلفتِ پیچیده دورش عبور کرده و بعد از اندکی نفوذ، بدنِ خمیده و پیچیده در خود را روشن می کند و چیزی ک آشکار می شود را باب میلِ هیچکسی نیست. از پسِ انزوایی ک به مانند پتو به دور خود کشیده بود، هیچ هدفی از برای حفظ حریم خود نداشته و تنها از برای جلوگیری از توهین به خل همه اش سیاهی بود...ادامه مطلب
ما را در سایت همه اش سیاهی بود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sleepinessb بازدید : 16 تاريخ : يکشنبه 4 ارديبهشت 1401 ساعت: 16:30

ما همچون خواب‌زدگان گیج و ملول توی دالان های مختلف داستان زندگی می چرخیم و هیچ آگاه نیستیم از آن سایه دراز و تاریکی ک بر سر و راهِ پیشِ رویمان داریم. سایه نجس شیطانی ک بر پشتمان، هم آهنگ قدم‌هامان جلو می آید و پلک هایش هیچ خواب ندارد و ما را لحظه ای آسودگی نیست. چشمانِ گرد خواب‌زدگان توی دنیایی این همه اش سیاهی بود...ادامه مطلب
ما را در سایت همه اش سیاهی بود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sleepinessb بازدید : 11 تاريخ : يکشنبه 4 ارديبهشت 1401 ساعت: 16:30

حرفی نیست دگر از گذشته و بر آینده هم چشمی ندارم. حالِ من خالی ـست و هوای محیطم راکد و ساکن. پنجره ها بسته است و نگاه دائم بر اجسامی تکراری می افتد و بهار پشت پنجره مانده است. از شب تنها سکوتش را می شن همه اش سیاهی بود...ادامه مطلب
ما را در سایت همه اش سیاهی بود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sleepinessb بازدید : 25 تاريخ : سه شنبه 25 آذر 1399 ساعت: 18:11

عاشقانه های من مرده اند و گمان می کنم این را، بزرگسالی می خوانند. قلبم هر چند به همان شکل می تپد اما، احساس می کنم فضای آن داخل کوچک تر شده است. وسعت کمی ـست برای حس کردن چیز هایی ک می توانستم، چیز ها همه اش سیاهی بود...ادامه مطلب
ما را در سایت همه اش سیاهی بود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sleepinessb بازدید : 47 تاريخ : سه شنبه 25 آذر 1399 ساعت: 18:11

به یک دلقک می مانم اگر به خویش در آینه می نگرم. صدایم بم و چشم هایم ابلهانه است. صورتِ کسی را دارم ک انگار نعمتی را تباه کرده باشد، شاید هم این تنها افکار سردِ سینک است ک به مغزم می ریزد. غم به رنگی ک همه اش سیاهی بود...ادامه مطلب
ما را در سایت همه اش سیاهی بود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sleepinessb بازدید : 21 تاريخ : سه شنبه 25 آذر 1399 ساعت: 18:11

یکجا نشینی و پدیدار شدن شهر ها، اول اشتباه انسانها بود و بعد آن، هر چه از اصل حیوانی ـمان دور افتادیم، بیشتر نفهیدیم چیزی اشتباه است و حال، بعد از تمامِ این قرن ها انگار جزئی از قانون طبیعت شده باشد، همه اش سیاهی بود...ادامه مطلب
ما را در سایت همه اش سیاهی بود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sleepinessb بازدید : 22 تاريخ : سه شنبه 25 آذر 1399 ساعت: 18:11

به نوشتن، به کلمات، به خودم، گذشته ام و آینده ام، به نوع نگاهم خیره در آینه، به احساسم به هنگام برگشتن به خانه، با اولین فکری ک صبح ها بعد باز کردن چشم هایم سراغم می آید، به وقتِ دلتنگی، آن هنگام ک تن همه اش سیاهی بود...ادامه مطلب
ما را در سایت همه اش سیاهی بود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sleepinessb بازدید : 24 تاريخ : سه شنبه 25 آذر 1399 ساعت: 18:11

موجود بودن. وجود داشتن. وجود باید داشتن. وجود را داشتن یا بودن. وجود را ایجاد کردن یا ک از بین بردن. وجود ندارم اما این را ک می نویسم پس دارم. وجود را آرزو می کنم به نداشتنش و پاک شدن تمام خاطرات. حتا همه اش سیاهی بود...ادامه مطلب
ما را در سایت همه اش سیاهی بود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sleepinessb بازدید : 35 تاريخ : سه شنبه 25 آذر 1399 ساعت: 18:11

پیدا کردن دلیل، برای تنفر از خویش سهل است. همانطور ک خود را به خواب زدن و نگشودن چشم ها در عوضِ زحمت بلند شدن از تخت‌خواب. دلیلی نیست از برای ایستادن، قدم گذاشتن توی خیابان و دیدن صورت ها و هاله ها، و همه اش سیاهی بود...ادامه مطلب
ما را در سایت همه اش سیاهی بود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sleepinessb بازدید : 32 تاريخ : سه شنبه 25 آذر 1399 ساعت: 18:11